سفارش تبلیغ
صبا ویژن
1 2 3 >

روزی باد سختی می وزید ملا سوار بر شتر شده از بیابان می گذشت در اثنای راه مشتی قاووت بیرون آورده خواست به دهانش بریزد ولی باد مهلت نداده آن را برد همسفر هایش پرسیدد چه می خوری گفت اگر به همین ترتیب باشد هیچ .


اولین دیدگاه را شما بگذارید داستان های ملا نصرالدین ،

  

شخصی نزد ملا آمده پرسید میگویند شما سرکه هفت ساله دارید آیا راست است ؟ جواب داد بلی گفت خواهش دارم که یک کاسه به من بدهید ملا گفت عجب اگر می خواستم آن را به هر کس بدهم که یک ماه هم نمی ماند !!


نظر() داستان های ملا نصرالدین ،

  

مشخصات مدیر وبلاگ

nooshin beiky [0]

سلام من نوشین بیکی هستم . 13 سالمه ! امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد . از انتقادات به شدت استقبال می شه ! خوشحال می شم که در گذاشتن مطالب بهم کمک کنید !
ویرایش
طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ